آغوش

ساخت وبلاگ

صدای هووی باد 

بوی حنا 

یاد حنابندان 

لبه تخت 

غش کرده بودم از خواب 

صدای زنگ گوشی 

تنم می لرزید 

دوباره خزیدم داخل جنگل خودم 

چشام گرم میشد اما نقشه های در سرم 

خواب را امان نمی داد 

فکر خرید توستر را مرور کردم 

بلند شدم 

اینبار 

هم منفی 

نیشم بسته شد

همش توهم بود 

صدای شرشر آب 

لباس هام را پوشیدم 

پیش به سوی هدف 

رسیدیم 

فقط لاسنیک 

کرونای لعنتی 

 

 

تلنگر...
ما را در سایت تلنگر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abdoa بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 2 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:34